به گزارش مشرق، موعظه و نصیحت، کلید سعادت و رستگاری در دنیا و آخرت است. موعظه، دلها را صفا میبخشد و چشم و جان را به جهان پُر رمز و راز معنویت میگشاید. خداوند متعال در قرآن کریم یکی از مهمترین تکالیف حضرت رسول(ص) را ارشاد مردم از راه پند و اندرز و موعظه معرفی میکند.
به همین منظور، فرازهایی از درس اخلاق آیتالله سیدمحمد علوی گرگانی از مراجع تقلید را برای علاقهمندان بازخوانی میکنیم:
«فَمَنْ اَدْرَکَ ذلِکَ الزَّمان مِنْ اَعْقابِکُم فَلا تُسَّلِّمُوا فی نادیهِم»؛ هر کس از اعقاب شما آن زمان را درک کرد، تسلیم اینها نشوید. «وَ لا تُشَیِّعُوا جَنائِزَهُم»؛ جنازههایشان را تشییع نکنید «لا تَعُودُوا مَرْضَاهُمْ»؛ عیادت مریضهایشان نروید. «فانهم یستنون بسنتکم و یظهرون بدعوتکم» این دسته از افراد تظاهر به پیروی از سنتن میکنند و مدعی روش شما هستند. «و یخالفون افعالکم» ولی افعالشان با شما فرق می کند.
«فیموتون علی غیر ملتکم» آن دسته از مردم مرگشان به مرگ ملت شما نیست؛ یعنی موت اسلامی ندارند. پیغمبر میفرماید: «اولئک لیسوا منی و لا انا منهم» آنها از من نیستند و من از آنها نیستم.
«و لا تخافن احدا غیرالله» به جز خدا از کسی نترسید. فان الله تعالی یقول: «أَیْنَمَا تَکُونُواْ یُدْرِککُّمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کُنتُمْ فِی بُرُوجٍ مُّشَیَّدَةٍ» هر جا باشید مرگ شما را درمییابد و لو آن که در قصرهای محکم باشید.
«یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انظُرُونَا» الی قوله و غرکم بالله الغرور «فَالْیَوْمَ لَا یُؤْخَذُ مِنکُمْ فِدْیَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مَأْوَاکُمُ النَّارُ هِیَ مَوْلَاکُمْ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ»؛ منافقان به کسانی که ایمان دارند میگویند به ما نگاه کنید تا از شما استفاده کنیم. معلوم میشود وجه اهل ایمان نورانی است و آنها را میخواهند که مؤمنین به آنها توجهی کنند تا نورشان به طرف آنها برود. آیا میدانید که چرا به این روز سیاه افتادند؟ چون اینها گول خوردند. با اینکه خداوند پیغمبر و امام فرستاده، اما چرا انسان در دنیا حواسش جمع نباشد که در آخرت بخواهد از نور دیگران استفاده کند، نور خود را از بین ببرد و محتاج در خانه دیگران باشد؟ از خدا دست بکشی و بروی در خانه بیگانه و از او تقاضا کنی!
در تاریخ نقل شده یک نفر عابد چند مدتی گرسنگی کشید و خداوند به او چیزی نداد به در خانه گبری آتشپرست رفت و از او سه قرص نان گرفت. از قضا سگی به دنبال او افتاد و عابد یک قرص نان به او داد، باز سگ به دنبال او آمد و عابد قطعه دومی نان را داد تا اینکه سگ قرص نان سومی را هم گرفت، آنگاه عابد به سگ گفت ای بیشرم و حیا! من سه قرص نان بیشتر نگرفتم، نرفتی تا نان سوم را هم گرفتی! ناگاه حیوان به اذن پروردگار عالم به سخن آمد و گفت من بیحیا هستم یا تو؟ من سالهاست در خانه این گبر هستم. به من چیزی بدهد یا ندهد، به استخوانی اکتفا میکنم و به جای دیگری نمیروم، اما تو چند صباحی خدایت به تو چیزی نداد، او را رها کردی آمدی در خانه کسی که خدا را قبول ندارد. آیا من بیحیا هستم یا تو؟
گاهی اوقات وظیفه خود را نمیدانیم و تشخیص نمیدهیم. اهل علم و کمال بودن کجا و ناشکری و کفران نعمت کجا؟! همان طور که ساختمان را بر مبنای ماکت آن میسازند، دنیا نیز نقشه آخرت است، پس هر کس بگوید نمیدانستم، میگویند دروغ میگویی؛ زیرا نقشه را به تو نشان دادهاند. گفتهاند: دنیا جای چه کاری است؟ و چه وظایفی داری؟ حالا در دنیا ذخیرهای برای خود نفرستادی. میخواهی در آخرت جمع کنی و این امکان ندارد.
امروز از تو چیزی قبول نمیشود و کسی هم نمیتواند به کسی چیزی بدهد؛ زیرا هر کس خود نیاز بیشتری دارد مگر آن که خداوند به او مقامی بدهد که بتواند دیگران کمک کند.
«مَأْوَاکُمُ النَّارُ، هِیَ مَوْلَاکُمْ، وَبِئْسَ الْمَصِیرُ» جایگاه این گونه افراد آتش است. جهنم مولای اینهاست؛ زیرا رئیسشان که شیطان است در آتش است یا این که بگوییم مولایشان، آتش است.
«یابن مسعود علیهم لعنه الله منی و من جمیع المرسلین و الملائکة المقربین و علیهم غضب الله و سوءالحساب فیالدنیا و الاخره و قال الله تعالی لعن الدین کفروا من بنی اسرائیل الی قوله «وَلَکِنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ» ای ابن مسعود! لعنت من و پیامبران و ملائکه مقرب خدا بر اینها باد. غضب الهی بر اینها باد که در دنیا و آخرت بدحسابی دارند. خداوند میفرماید: کسانی که از بنیاسرائیل کافر شدند، لعنت شدند. «وَلَکِنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ»؛ چه افراد زیادی از اینها فاسق شدند. روایت داریم آن چه در زمان بنیاسرائیل پیشامد کرد، در دوره آخرالزمان هم پیش میآید.
به همین منظور، فرازهایی از درس اخلاق آیتالله سیدمحمد علوی گرگانی از مراجع تقلید را برای علاقهمندان بازخوانی میکنیم:
«فَمَنْ اَدْرَکَ ذلِکَ الزَّمان مِنْ اَعْقابِکُم فَلا تُسَّلِّمُوا فی نادیهِم»؛ هر کس از اعقاب شما آن زمان را درک کرد، تسلیم اینها نشوید. «وَ لا تُشَیِّعُوا جَنائِزَهُم»؛ جنازههایشان را تشییع نکنید «لا تَعُودُوا مَرْضَاهُمْ»؛ عیادت مریضهایشان نروید. «فانهم یستنون بسنتکم و یظهرون بدعوتکم» این دسته از افراد تظاهر به پیروی از سنتن میکنند و مدعی روش شما هستند. «و یخالفون افعالکم» ولی افعالشان با شما فرق می کند.
«فیموتون علی غیر ملتکم» آن دسته از مردم مرگشان به مرگ ملت شما نیست؛ یعنی موت اسلامی ندارند. پیغمبر میفرماید: «اولئک لیسوا منی و لا انا منهم» آنها از من نیستند و من از آنها نیستم.
«و لا تخافن احدا غیرالله» به جز خدا از کسی نترسید. فان الله تعالی یقول: «أَیْنَمَا تَکُونُواْ یُدْرِککُّمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کُنتُمْ فِی بُرُوجٍ مُّشَیَّدَةٍ» هر جا باشید مرگ شما را درمییابد و لو آن که در قصرهای محکم باشید.
«یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انظُرُونَا» الی قوله و غرکم بالله الغرور «فَالْیَوْمَ لَا یُؤْخَذُ مِنکُمْ فِدْیَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مَأْوَاکُمُ النَّارُ هِیَ مَوْلَاکُمْ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ»؛ منافقان به کسانی که ایمان دارند میگویند به ما نگاه کنید تا از شما استفاده کنیم. معلوم میشود وجه اهل ایمان نورانی است و آنها را میخواهند که مؤمنین به آنها توجهی کنند تا نورشان به طرف آنها برود. آیا میدانید که چرا به این روز سیاه افتادند؟ چون اینها گول خوردند. با اینکه خداوند پیغمبر و امام فرستاده، اما چرا انسان در دنیا حواسش جمع نباشد که در آخرت بخواهد از نور دیگران استفاده کند، نور خود را از بین ببرد و محتاج در خانه دیگران باشد؟ از خدا دست بکشی و بروی در خانه بیگانه و از او تقاضا کنی!
در تاریخ نقل شده یک نفر عابد چند مدتی گرسنگی کشید و خداوند به او چیزی نداد به در خانه گبری آتشپرست رفت و از او سه قرص نان گرفت. از قضا سگی به دنبال او افتاد و عابد یک قرص نان به او داد، باز سگ به دنبال او آمد و عابد قطعه دومی نان را داد تا اینکه سگ قرص نان سومی را هم گرفت، آنگاه عابد به سگ گفت ای بیشرم و حیا! من سه قرص نان بیشتر نگرفتم، نرفتی تا نان سوم را هم گرفتی! ناگاه حیوان به اذن پروردگار عالم به سخن آمد و گفت من بیحیا هستم یا تو؟ من سالهاست در خانه این گبر هستم. به من چیزی بدهد یا ندهد، به استخوانی اکتفا میکنم و به جای دیگری نمیروم، اما تو چند صباحی خدایت به تو چیزی نداد، او را رها کردی آمدی در خانه کسی که خدا را قبول ندارد. آیا من بیحیا هستم یا تو؟
گاهی اوقات وظیفه خود را نمیدانیم و تشخیص نمیدهیم. اهل علم و کمال بودن کجا و ناشکری و کفران نعمت کجا؟! همان طور که ساختمان را بر مبنای ماکت آن میسازند، دنیا نیز نقشه آخرت است، پس هر کس بگوید نمیدانستم، میگویند دروغ میگویی؛ زیرا نقشه را به تو نشان دادهاند. گفتهاند: دنیا جای چه کاری است؟ و چه وظایفی داری؟ حالا در دنیا ذخیرهای برای خود نفرستادی. میخواهی در آخرت جمع کنی و این امکان ندارد.
امروز از تو چیزی قبول نمیشود و کسی هم نمیتواند به کسی چیزی بدهد؛ زیرا هر کس خود نیاز بیشتری دارد مگر آن که خداوند به او مقامی بدهد که بتواند دیگران کمک کند.
«مَأْوَاکُمُ النَّارُ، هِیَ مَوْلَاکُمْ، وَبِئْسَ الْمَصِیرُ» جایگاه این گونه افراد آتش است. جهنم مولای اینهاست؛ زیرا رئیسشان که شیطان است در آتش است یا این که بگوییم مولایشان، آتش است.
«یابن مسعود علیهم لعنه الله منی و من جمیع المرسلین و الملائکة المقربین و علیهم غضب الله و سوءالحساب فیالدنیا و الاخره و قال الله تعالی لعن الدین کفروا من بنی اسرائیل الی قوله «وَلَکِنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ» ای ابن مسعود! لعنت من و پیامبران و ملائکه مقرب خدا بر اینها باد. غضب الهی بر اینها باد که در دنیا و آخرت بدحسابی دارند. خداوند میفرماید: کسانی که از بنیاسرائیل کافر شدند، لعنت شدند. «وَلَکِنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ»؛ چه افراد زیادی از اینها فاسق شدند. روایت داریم آن چه در زمان بنیاسرائیل پیشامد کرد، در دوره آخرالزمان هم پیش میآید.